گربه ی نفوذی
گربه ی نفوذی

گربه ی نفوذی

۴۴

تنها جایی که میشه حرف زد همینجاست، شاید نشه چیزی گفت، ولی میشه حرف زد. من به تمام ثانیه‌های بودنت فکر میکنم. به تمام عکس‌هایی که کج بودن دندونات توش معلومه چون داری لبخند میزنی و من دارم لبخند میزنم. به تمام لحظه‌هایی که برای خوشحال کردنم قلقلکم دادی چون من یه خر به تمام معنا بودم. همه‌ی روزایی که بدون هیچ دلیلی پیش من موندی و تمام شبایی که گفتم بمون و تو موندی و من معذرت میخوام برای اینکه هرگز به خوبی تو نبودم و هرگز نتونستم چیزای خوب رو تحمل کنم. هیچوقت دوباره میای اینجا رو بخونی؟ نمیدونم.