گربه ی نفوذی
گربه ی نفوذی

گربه ی نفوذی

در باب سربه هوایی

چشم باز میکنم میبینم به دانشگاه نرسیدم به دل بد راه نمیدم و بیشتر میخوابم بیدار میشم میبینم نا ندارم چایی بخورم به دل بد راه نمیدم همیشه برا لباس پوشیدن وقت دارم حسابی خوشگل میکنم میرم خیابون میرسم یه کافهای میشینم قهوه میگیرم با اینکه خوشمم نمیاد این موقع از قهوه اصلاً ولی میگیرم میخورم به دلم بد راه نمیدم. نگا میکنم میبینم قهوه بدمزهس به دلم بد راه نمیدم. تکست بانک میگه پول نداری به دلم بد راه نمیدم میرم علف میگیرم، یادم میاد قول داده بودم سه روز علف نکشم، ۳ تا جوینت میخرم به دلم بد راه نمیدم. از کوچهی خلوت معتادا رد میشم به دلم بد راه نمیدم وسط کوچه میزنم زیرش و نگاهای سنگین میاد روم به دلم بد راه نمیدم. به دلم بد راه نمیدم. میرسم به این یکی کافههه عینکم بخار میکنه هیچی رو نمیبینم ولی به دلم بد راه نمیدم. 


نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد